رفتن به محتوای اصلی
x

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَیناَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین

******************************************

مسلم بن عقیل(علیه السلام)، نخستین شهید پیشتاز کربلا

 

ای شهید پیشتاز کربلا، ای سفیر سفر انقلاب، هنوز عطر دل انگیز آرمان والایت به عنوان سفیر حسین (علیه السلام) به کوفه در فضای آسمان فتوت، برادری و انسانیت با مشام جان استشمام می شود و روح انسانی را معنا می بخشد.

مسلم ‏ابن عقيل، برادرزاده اميرالمؤمنين و پسر عموى حسين ا‏بن على (علیه السلام) از با وفاترین یاران سید الشهدا(علیه السلام) در تاریخ کربلا و نهضت عاشورا می باشد.

وی سفیری بود تا از کوفه و کوفیان، پیغام وفاداری و بیعت بیاورد اما افسوس که کوفیان را از دیر باز به بی وفایی می شناختند تا جایی که بی وفایی کوفیان سفیر امام حسین(ع)را به شهادت رساند.

هنگامی که در15 رمضان سال 60ه ق هزاران نامه از کوفه به دست امام حسین(ع) رسید ایشان مسلم ابن عقیل را به کوفه فرستاد تا از وفای کوفیان به عهدشان مطمئن شوند.

مسلم ابن عقیل وارد کوفه شد و مردم استقبال گرمی از فرستاده امام حسین(ع) کردند تا جایی که مسلم در تاریخ 11 ذی القعده نامه ای از وضعیت کوفه به سوی امام حسین(ع) فرستاد.

اما بی وفایی کوفیان یک شبه مسیر تاریخ را تغییر داد با شهادت هانی در 8 ذی الحجه باعث شد تا همه کوفیان مسلم ابن عقیل را تنها بگذارند، کوفیانی که از بیعت و وفاداری به امام حسین(ع) در نامه های خود سخن گفته بودند عهد خود را شکستند و مسلم ابن عقیل را به شهادت رساندند.

مسلم ابن عقیل اولین شهید انقلاب کربلاست که تا پای جان بر عهد خود وفادار ماند اگرچه در راه خدا و با خنجر بی وفایی کوفیان به شهادت رسید.

در روز شمار عاشورا اولین روز از ماه محرم را به نام مسلم ابن عقیل نام گذاری کرده اند چرا که مسلم بر ولایت ثابت قدم ماند و این مهم ترین رمز بر ماندگاری نام مسلم ابن عقیل در حادثه کربلاست.

مسلم بن عقیل بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم، برادرزاده حضرت علی (ع)است که مادرش کنیزی به نام حُلَیَّه از اسیران شام بود که پدرش عقیل، او را خریده بود.

در تاریخ طبری، محل تولد مسلم (ع) کوفه نقل شده است، عقیل، سال ها پیش از آمدن امام علی(ع)در این شهر، زندگی می کرده است و شاید یکی از عللی که امام حسین(ع)مسلم را به نمایندگی از جانب خود به کوفه فرستاد، آشنایی او با مردم آن شهر باشد.

مسلم، داماد امیرمؤمنان(ع) بود و نام همسرش در برخی منابع، رقیه و در برخی دیگر، ام کلثوم گفته شده است که احتمالا کنیه او رقیه باشد، مسلم دو فرزند به نام های عبداللّه و علی داشت که عبداللّه در کربلا به شهادت رسید.

مسلم بن عقیل از همان دوران کودکی در کنار اهل بیت پیامبر اکرم(ص) تربیت و بزرگ شد و معنای ایثار و گذشت را از همان دوران آموخت.

این مرد بزرگ در جنگ های بسیاری همراه امام علی (ع) حضور داشت و جوانمردی خویش را در عرصه سنگر و جهاد نشان داد.

از محدث قمی نقل شده، وقتی فرستادگان و نامه های کوفیان از حد گذشت و شمار نامه های آنان به دوازده و یا هجده هزار (نقل های گوناگون) رسید، امام حسین (ع) مسلم را با قیس بن مسهر صیداوی و دیگر یاران برای بیعت گرفتن راهی کوفه کرد و حضرت مسلم را به تقوا، حسن تدبیر و مدارا کردن مأمور نمود.
امام به مسلم فرمود چنانچه دیدی مردم کوفه درباره بیعت با من متحد بودند، جریان را برایم بنویس، حضرت مسلم بنا به فرمان امام به سمت کوفه حرکت کرد و پس از رسیدن به کوفه، مردم اظهار خوشحالی کردند و دسته دسته به حضور آن حضرت آمدند و مسلم نامه امام را برای آنان خواند و ایشان با شنیدن مضمون نامه، گریان شدند و با مسلم بیعت کردند.

از شیخ مفید نقل شده، هجده هزار نفر با مسلم بن عقیل بیعت کردند و پس از این جریان بود که مسلم برای امام حسین(ع) نامه نوشت که من تاکنون از هجده هزار نفر برای شما بیعت گرفته ام، چنانچه به این سرزمین بیایید، مناسب است.

چون خبر مسلم و جریان بیعت گرفتن آن حضرت در کوفه منتشر شد، نعمان بن بشیر که از طرف معاویه و یزید، والی کوفه بود مردم را از ملاقات با مسلم برحذر داشت، ولی مردم به او اعتنایی نکردند.

ضعف نعمان باعث شد ابن زیاد به همراه پانصد نفر از مردم بصره، وارد کوفه شود و کم کم مردم کوفه را به سوی خود کشاند و هر روز برای آنان سخنرانی می کرد و مردم را از قطع بخشش های حکومتی و... می ترساند تا اینکه مردم یکی پس از دیگری از بیعت خویش با مسلم پشیمان شدند.

این پشیمانی به آنجا رسید که شب هنگام، همراه مسلم، جز سی نفر در مسجد، باقی نماندند که مروج الذهب می نویسد مسلم، چون دید که مردم از اطرافش پراکنده می شوند، به سمت درهای مسجد رفت و چون به درها رسید، جز سه نفر کسی با او نبود و وقتی از مسجد بیرون آمد، هیچ کس باقی نمانده بود.

در این میان مسلم، سرگردان و تنها مانده بود، مسلم آن شب را در خانه هانی بن عروه از بزرگان کوفه و اعیان شیعه گذراند که ابن زیاد پس از مدتی از موضوع آگاه و مسلم به ناچار خانه هانی را ترک کرد و به خانه طوعه از دوستاران خاندان پیامبر اکرم (ص) رفت.

عبیداللّه‏ با شنیدن خبر مخفی شدن مسلم، به محمد بن اشعث دستور داد به همراه هفتاد نفر او را دستگیر کنند که مسلم در درگیری با سربازان عبیداللّه‏، نزدیک 45 نفر از آنان را از پای درآورد ولی به دلیل زخم و جراحت، تن به امان داد و بعد مسلم را به بام دارالاماره ببرند و گردنش را زدند و پیکرش را بر زمین انداختند.